به گزارش شهرآرانیوز؛ فرقی نمیکند که از دیوار مردم بالا بروید یا از ته یک صف طولانی به اول صف بیایید و حق آنهایی را که ساعت هاست در انتظار هستند زیر پا بگذارید. در هر صورت حقی که از دیگران ضایع کردهاید بر گردن شماست. راه دور نروید، ساعتهایی که پشت فرمان وسیله نقلیه تان رانندگی میکنید بارها باعث شده است حقوق دیگران را پایمال کنید. گاهی با یک ندانم کاری و اشتباه سهوی و گاهی با قصد و نیت و کاملا عمدی!
به گفته سرهنگ علیرضا رحیمی، رئیس اداره آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور استان رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی از مصادیق بارز حق الناس است. اینکه وقتی در حال انجام سفرهای روزمره درون شهری هستید بی توجه به حقوق دیگر کاربران ترافیکی از مبدأ به مقصد برسید و مشکلاتی را برای آنها به وجود بیاورید.
گاهی یک سهل انگاری مثل یک سبقت اشتباه در یک مسیر بزرگراهی باعث ترمز زدن ناگهانی خودرویی که در حال سبقت گرفتن از او هستید، میشود و ممکن است بعد از عبور شما، برخوردی بین آن خودرو و دیگر وسایل نقلیه که در مجاورت آن خودرو بوده رخ دهد. جدا از مشکلاتی از این دست، گاهی با خودخواهی حقوق دیگر کاربران ترافیکی را نادیده میگیریم و اعصاب و روان آنها را خدشه دار میکنیم. بوق زدنهای ناگهانی را در زمانی که وسیله نقلیه در نزدیکترین محل به عبور عابر پیاده از عرض یک خیابان است میتوان نمونه بارز این مهم بیان کرد.
کارشناس این شماره قصد دارد در مطلب پیش رو مهمترین مصادیق حق الناس ترافیکی را که همگی در آن موقعیت یا شرایط مشابه قرار گرفتهایم با جزئیات بیشتر بیان کند.
چراغ زرد شده است. از دور پایش را تا آخر به پدال گاز میفشارد تا از تقاطع عبور کند. با آنکه میبیند خودروهای جلوتر از او در ترافیک وسط تقاطع گیر کردهاند و از هر چهار طرف چهارراه بند آمده، اما بی توجه به مفاد آیین نامه و رنگ چراغ، خود را به ترافیک درهم تنیده میچسباند تا زرنگی کرده باشد و از شر چراغ قرمز خود را خلاص کند. چندین بار رنگ چراغ فرماندهی تغییر میکند تا شرایط به حالت عادی بازگردد. در حالی که اگر پشت خط ایست تقاطع توقف میکرد، ترافیک زودتر روان میشد.
ساعت ۲:۳۰ بامداد است. چراغهای راهنمایی و رانندگی شهر در حالت چشمک زن هستند، اما هر کدام با رنگی که دارند یک هشدار خطر را به رانندگان، راکبان و عابران پیاده میدهند.
بی توجه به چراغ فرماندهی چشمک زدن قرمز با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت از تقاطع عبور میکند. خودرویی که از ضلع مقابل قصد عبور از چهارراهی با چراغ چشمک زن زردرنگ را دارد به علت برخورد نکردن با او منحرف و واژگون میشود.
این افراد همان کسانی هستند که کوچه ورود ممنوع را با سربلندی وارد میشوند و وقتی مورد انتقاد خودرو مقابل قرار میگیرند، زیر بار نمیروند که از مسیر اشتباه خود بازگردند و اصرار به ادامه مسیر اشتباهی میکنند. بی احتیاط و بدون رعایت حق تقدم عبور از معبر فرعی وارد معبر اصلی میشوند و...
بوق زدن و نور بالا دادن در زمان رانندگی یکی از عادتهای رایج در رانندگی است که در وجود بسیاری از رانندگان نهادینه شده است.
رانندهای در لاین سرعت در حال حرکت است. سپر به سپر خودرو جلویی گاز میدهد. بی آنکه حواسش به رعایت فاصله قانونی باشد. یک دستش روی دستک نور بالاست و دست دیگرش فشردن روی بوق وسط فرمان است. دست از بوقهای ممتد بر نمیدارد. چشمان و گوشهای راننده جلویی را خسته کرده است و تا زمانی که کنار نرود دست از اشتباهش بر نمیدارد.
زیر پل هوایی عابر پیاده قدم به قدم به وسط خیابان میآید تا از عرض خیابان عبور کند. وسایل نقلیه به سرعت در حال عبور هستند. یکی چراغ میدهد، آن یکی بوق میزند و با دست، پل هوایی را نشانش میدهد. نظم ترافیکی در همان نقطه به هم میخورد. موتورسواری که با لایی کشیدن ردش میکند بد و بیراه میگوید: «چرا از روی پل عبور نمیکنی؟ این وسط چه کار میکنی؟» و.
به هر حال همیشه نمیتوان گفت که در حق عابران پیاده اجحاف میشود. گاهی این کاربران ترافیکی که در صدر تصادفات شهر مشهد قرار دارند با بی احتیاطی حقوق دیگران را زیر پا میگذارند.
بیشتر موتورسیکلت سواران به خود این حق را میدهند که وارد معابر ورود ممنوع شوند، در پیاده رو تردد کنند، در مسیر ویژه دوچرخه سواران بر خلاف جهت عبور و مرور کنند و خیلی تخلفات رایج دیگر مثل عبور از لابه لای ماشینهایی که منتظر سبز شدن چراغ راهنمایی و رانندگی هستند و... .
بارها پیش آمده است که عبور یک موتورسیکلت از پیاده رو باعث ایجاد رعب و وحشت در دل عابران پیاده شده است که این موضوع از مصادیق بارز حق الناس ترافیکی است. همچنین بارها قسمتی از بدنه وسیله نقلیه آنها مثل دسته موتورشان با دیگر وسایل نقلیه مثل خودروهای شخصی پارک کرده برخورد کرده و خط و خش روی آنها افتاده است.
در یک معبر پرتردد مثل بولوار احمد آباد که در دل کوچه پس کوچه هایش نیز مراکز درمانی است، بی توجه به موقعیت خودرواش را پارک میکند. درست جلو پلی که پیاده رو را به سواره رو وصل کرده است و افراد با ویلچر، واکر یا کالسکه تنها امکان عبورومرور از آن نقطه را دارند. چنین افرادی وقتی به بن بستی که او با خودرو اش ایجاد کرده، میرسند مجبورند مسافت طولانی تری را بپیمایند.
نمونه دیگر این گروه افراد آنهایی هستند که در جلو در منازل، انبارها یا محل پارک ویژه معلولان و در مجموع محلهای ممنوعه، خودروشان را پارک میکنند و بی توجه به دغدغه ساکنان و مالکان به دنبال کارشان میروند.
بر خلاف خیلی از رانندگان دغدغهمند که برای ورود به معابر پرترافیک در ساعتهایی که ترافیک به اوج خود میرسد برنامه ریزی دارند، هستند کسانی که بی محابا در نزدیکترین محلی که کار دارند وسیله نقلیه شان را رها میکنند و به دنبال کارشان میروند. نمونه پارک خودرو در پیاده روها را حتما از نزدیک دیدهاید. جدا از محلهایی که مسیر دوچرخه سواران را مسدود میکند. بارها پیش آمده است که یک فرد نابینا برای عبور از محلی که در پیاده رو برای او تعریف شده دچار سردرگمی شده است.
راستی این قبیل مصادیق بارز حق الناسی شامل آنهایی که کاسباند و ایجاد سد معبر میکنند یا مصالح ساختمانی در پیاده روها یا مسیرهای دوچرخه تخلیه میکنند نیز میشود.
هیبت سنگین وزنها در معابر شهر را نمیتوان نادیده گرفت. آنهایی که در فاصله یک وجبی از خودروتان گوشتان را مهمان صدای بوق گاوی ماشینشان میکنند.
برای خیلی از رانندگان به ویژه آنهایی که تازه گواهی نامه گرفتهاند یا آنهایی که فوبیای تصادف با خودروهای سنگین دارند، همیشه حس رعب و وحشت در وجودشان هست که در برخورد با این دسته از وسایل نقلیه چگونه برخورد کنند؟
حالا در این گیرودار شما راننده کامیون چطور وقتی از پل میدان آزادی وارد بزرگراه کلانتری میشوید گاز میدهید و از لابه لای خودروهای سواری سبقت غیرمجاز میگیرید؟
راستی پارک خودروهای سنگین در کوچههای فرعی که مشکل تردد را برای دیگران ایجاد میکند نیز یکی دیگر از حق الناسهای ترافیکی است که برای اهالی محل نیز مزاحمت ایجاد میکند.
در ساعت غیرمجاز اقدام به تخلیه بار آن هم در یک معبر پرتردد و پرترافیک مثل بولوار استقلال میکنید. توقف دوبله آن هم برای یک کامیونت با آن اندازه و جثه در چنین معبر شلوغی باعث کندی حرکت و در ساعاتی باعث ایجاد راه بندان میشود. نمونه این افراد که با نادیده گرفتن حقوق دیگران سعی دارند کارشان را پیش ببرند، یکی دوتا نیست.
به عنوان نمونه راننده یک وسیله نقلیه شخصی قصد خرید از یک فروشگاه بزرگ را دارد، اما جای پارکی برای خودرواش پیدا نمیکند. تصمیم میگیرد سر یک کوچه پرتردد به صورت مورب و دوبله پارک کند. غافل از این اینکه عبورومرور را برای دیگر وسایل نقلیه که قصد ورود و خروج به کوچه دارند سخت کرده است.
ساعت از ۱ بامداد گذشته است. با سرعت غیر مجاز و صدای بلند ضبط وپخش خودرو اش وارد کوچه میشود. شیشهها را پایین داده است. به مقصد که میرسد ترمزدستی را طوری میکشد که لاستیک هایش روی آسفالت کشیده میشوند و صدای نابهنجاری را تولید میکنند. بی توجه به ساعت استراحت ساکنان آن محدوده چند دقیقهای منتظر میماند تا دوستش به او ملحق شود.
برای چنین افرادی اهمیتی ندارد که صدای موسیقی آنها آزاردهنده است. حتی نسبت به این نکته بی توجهاند که ممکن است سالمند، بیمار، خردسال یا کارمندی خواب باشد.